• آثار معنوی ثبت شده

     آثار معنوی و ناملموس ثبت شده شهرستان بجستان

    ردیف نام اثر شماره ثبت تاریخ ثبت
    1 آئین نخل بندی و نخل گردانی بجستان 644 96/09/22
    2 فن و هنر سبدبافی (ترکه بافی) مزار بجستان 832 96/11/04
    3 شیره انگور گیری مزار بجستان 836 96/11/04
    4 جشن سده در جزین بجستان 839 96/11/04
     

    شیره انگورگیری مزار بجستان

        منطقه مزار به دليل وجود باغات انگور و محصول آن در گذشته نيز معروف بوده و در متون كهن از جمله سفرنامه ناصر خسرو به آن اشاره شده است. امروزه نيز اين منطقه داراي محصول انگور فراواني بوده و يكي از فراورده‌هاي آن شيره انگور مي باشد كه در مزار با فنون و روش‌هايي بسيارساده و بومي تهيه مي شود. مكان شيره انگورگيري فضايي است پوشيده كه در آن چروغ ديده مي‌شود. انگور را داخل چروغ ريخته و آن را له مي كنند و با فنوني خاص آن را تبديل به شيره انگور مي نمايند. در روستاي مزار بجستان به هنگام رسيدن انگورها مردم اين منطقه باشور و اشتياقي از جمله مرد و زن انگورها را مي چينند و به محل كارگاه توليد شيره انگور (چورخانه) منتقل مي كنند. براي شروع كار شيره گيري، انگورها را در مخزني به نام «چروغ» (چرخشت) ريخته و سپس آن‌ها را له مي‌كنند تا آب آن گرفته شود و از سوراخ پايين آن به «پرخو» محل نگهداري آب انگور هدايت شود. اول آب انگور را «ني ني» مي گويند و براي هر 100كيلو آب انگور دو ليتر آب مخلوط مي كنند. به اين آب انگور «سرنازگي» اطلاق مي شود. پس از اينكه آب انگور گرفته مي شود نوعي خاك مخصوص و سنگين كه از نزديكي روستا مي آورند را به آن اضافه مي كنند و خوب به هم مي زنند. خاصيت اين خاك اين است كه پس از هم زدن باعث ته نشين شدن جرم و املاح آب انگور مي شود. پس از حدود 6ساعت كه ته نشين شد، آب روي آن را برداشته و دريك ظرف بزرگ مسي به نام «ديگ ريگي» يا قذقن مي ريزند و مي جوشانند. در قديم آب انگور را با هيزم جوش مي آوردند اما در حال حاضر بوسيله گاز، نفت، گازوئيل و وسايل مشابه انجام مي گيرد. به طوركلي در پايان اين فنون بايد چهار پنجم آب انگور جوشانده شود و بخارشود و يك پنجم باقي مانده به عنوان شيره باقي مي ماند كه داراي ارزش غذايي فراواني است و مصرف زيادي دارد.

     

    ابزار و اشياء وابسته

    1) چروغ: يا چرخشت مخزن انگور را مي گويند كه انگورها را داخل آن ريخته ولگد مي كنند تا آب آن گرفته شود. ابعاد چروغ 150×150×180 سانتي متر است كه با سنگ لاشه، ففگچ و سنگ قلوه ساخته مي شود.
    2) پاتيل: ظرف مسي كه بوسيله آن آب انگور را از پرخو برداشته و در ديگ مي ريزند.
    3) كفگير: با اين وسيله كف روي آب انگور گرفته مي شود.
    4) ديگ ريگي: ظرفي كه در آن آب انگور جوشانده مي شود.
    5) آبگردان: شبيه ملاقه و جنس آن مسي و بزرگ است كه بوسيله آن شيره انگور را  بر مي دارند.
    6) خاك شيره: خاكي مخصوص و تيره رنگ كه براي زلال شدن آب انگور به آن اضافه مي كنند.
    7) خيك: ظروفي جهت حمل شيره انگور از چرخانه به داخل خانه روستائيان
    8) مينه: وسيله اي شبيه آب كش براي جداكردن ناخالصي هاي آب انگور
    9) خم: محل نگهداري شيره انگور
    10) چوب به اندازه طول چروغ- چكمه- سه پايه- توبره مويي- دوشاخه- چكمه و...
    11) سو: گياهي خارداركه در پائين چروغ مي گيرند.
     
           
    كارگاه شيره‌گيري انگور حوضچه انباشتن و له‌كردن انگور فضاي داخلي يك كارگاه شيره‌انگورگيري
         
       
                      مخلوط كردن آب انگور و خاك مخصوص                             شيره انگور خالص

    تاريخچه و قدمت

         در متون قديمي ازجمله سفرنامه ناصرخسرو نوشته شده، سلومد (نام قديم مزار) دِهي است مابين ترشيز و تون كه انگور فراوان دارد. همچنين از آثار باقي مانده چرخشت خانه‌هاي تخريب شده و قديمي چنين برمي آيد كه اين فنون در گذشته اي دور نيز در منطقه مزار وجود داشته است.



    آئین نخل بندی و نخل گردانی بجستان

        برخی از آئین‌های دینی در تمثیل‌ها و تصویرها و صورت‌ها در رفتارهای مذهبی مردم یک جامعه متجلی شده‌اند و جلوه‌ی صوری و نمایش‌گونه‌ی این اسطوره‌ها دلیل ماندگاری و نفوذشان تاکنون بوده است. به طورکلی فلسفه‌ی پیدایی چنین صورت‌های مثالی و شبیه‌ها و تابوت‌واره‌ها در رفتارهای آیینی-عبادی مردم هر جامعه را باید در فرهنگ دینی همان جامعه و در نظام اعتقادی مردم آن در گذشته‌های دور و در تاریخ اسطوره‌ای و فرهنگ‌های درآمیخته با فرهنگ آن مردم جست و جو کرد. توجیه مردم از این گونه مناسک و آیین‌ها، توجیهی کلی و بر اساس شنیده‌ها و گفته‌هایی است که سینه به سینه از گذشتگان به آیندگان رسیده است. توجیه عامه‌ی مردم از این رفتار تمثیلی اصولا مبتنی بر منطق عامه و شعور جمعی است و بر مجموعه‌ای از عقاید کهن و روایات شفاهی استوار است.

        از جمله آداب و رسوم ماه محرم در بجستان به راه‌انداختن دستجات سينه زني و زنجيرزني و نخل‌گرداني كه باشور و هيجان خاصي انجام مي شود. همچنين از روز 5 تا 11 محرم هيئت‌هاي مذهبي و افراد خير در منازل و مساجد به طبخ غذا و پذيرايي از سوگواران مي‌پردازند. در بجستان رسم است كه در بعضي از روزها زنجيرزنان به منازل اشخاصي كه در طول سال گذشته تا محرم آن سال مرحوم شده‌اند رفته و در آنجا فاتحه‌اي قرائت مي‌كنند. ظهر عاشورا دستجات ضمن عزاداري همزمان با اذان ظهر در هر كجا كه باشند در خيابان و زير آسمان به ياد سالار شهيدان نماز ظهر و عصر را بجا مي آورند و بعد از ظهر عاشورا دستجات مختلف عزاداري با نخل وعلامت و با همراهي مردم به مزار شهدا رفته و در آنجا عزاداري مي كنند. در طول مسير مردم با ذبح گوسفند و دادن شربت از عزاداران پذيرايي مي كنند. از آيين ديگر بجستانيان برگزاري مراسم طفلان مسلم در روز عاشورا و شب شام غريبان مي باشد. محرم در بجستان حال و هوايي دارد كه بجستانيان مقيم مشهد و تهران و ساير شهرها سعي مي كنند به بجستان بيايند چون در كم‌تر شهري مراسم عزاداري حسيني با جلال و شكوه بجستان برگزار مي شود.

        نخل، درخت‏ خرماست، اما در اصطلاح مراسم سوگوارى محرم، به وسيله‏‌اى بزرگ و اتاقکى تابوت مانند گفته می شود که با پوشش سياه و انواع شال‌هاى رنگارنگ و آيينه و چراغ... می‌‏آرايند و بعنوان سمبل تابوت سيدالشهدا(ع) در روز عاشورا در حسينيه‌ها و تکيه‌‏ها آن را بلند می کنند و به محل اجراى تعزيه مى‏‌برند. «فلسفه آن چنين است که: اگرچه در کربلا نبوديم و جسم پاره پاره شهدا بر زمين ماند، امروز سمبل جنازه آن عزيزان را با تشريفات و آذين‏ بندى و با احترام تشييع مى‏ کنيم. و با چندين‌بار گرداندن در کوچه‌ها و محله‏ ها با نداى يا محمد، يا فاطمه، يا على، يا حسن، و يا حسين، آن را با احترام بر زمين‏ مى‏ گذارند.» نخل‌بندى، نخل‌آرايى، نخل‌گردانى از اصطلاحات اين سنت مذهبى است ‏و در هند، رواج بيشترى دارد. عموماً مردم شهرها براى نخل، قداست ‏خاصى قائلند و بلند کردن آن را طى مراسم سنتى ويژه‌‏اى انجام مى‏ دهند. نخل ها اغلب سنگين است و حمل و نقل آن را عده‌اى مردان قوى عهده ‏دار مى‏ شوند. «نخل آرا» به کسى گويند که نخل محرم را مى ‏آرايد، نخل محرم، نخل عزا، نخل تابوت، نخل ماتم نيز گفته مى ‏شود.

        نخل يكي از نمادهاي عزاداري در ايام محرم در بجستان مي باشد. اين آئين از قديمي‌ترين سنت‌هاي عزاداري محرم است كه با گذشت زمان نه به دست فراموشي سپرده شده و نه چيزي از آن كم و يا زياد شده و نسل به نسل به زمان حاضر منتقل شده است. نخل عبارتست از چهارچوبي به شكل و اندازه اطاقي 5/2*3 و گاهي بزرگ‌تر كه بالاي اطاق رابراي كوبيدن شيرواني چوب بست كرده باشند. از روز هفتم محرم در هر محله شروع به بستن نخل مي كنند قسمت پايين آن را با پارچه‌اي مشكي مي بندند و بقيه قسمت‌ها را با پارچه هاي رنگارنگ مختلف تزئين مي نمايند. دو قسمت مثلثي شكل بيروني نخل كه عرض آن مي باشد با آينه‌هاي كوچك و بزرگ تزيين مي شود و جلوه خاصي به خود مي گيرد. قستمي از پارچه‌ها و وسايلي كه در بستن نخل مورد احتياج مي باشد بيشتر از نذرهاي بانوان تامين مي شود و آنها بهترين پارچه‌هايي خود را براي اينكه تبرك شود براي بستن نخل مي دهند و سپس دريافت مي كنند. كساني كه در بستن نخل و حمل و نقل آن شركت دارند (نخل چي) مي گويند كه براي هر نخل در حدود 20 الي 30نفرهستند.


    مراسم نخل‌گرداني:

         معمولاً مهم‌ترين مكان استفاده از نخل حسينيه و تكايا و مساجد است در بجستان دو هيات اصلي وجود دارد. يكي هيات ابوالفضلي كه از روز اول محرم مراسم روضه خواني و عزاداري شروع مي شود و از روز پنجم اين مراسم در حسينيه حاج خداداد برگزارمي شود و روز هفتم نخل كه محل استقرار آن در حسينيه حاج خداداد است، توسط نخل چين ها بسته مي شود و تا روز يازدهم محرم ادامه دارد و در پايان هر مراسم روضه نخل چين‌ها نخل را بر مي دارند و در دور حسینیه چند دور مي دهند و ديگري هيات حسيني است كه مراسم محرم از آغاز دهه در مسجد حسيني آغاز مي شود و آنها هم نخل را روز هفتم مي بندند و روز يازدهم باز مي كنند و از روز هشتم محرم نخل‌ها را بيرون مي آورند و هر دو هيات به صورت منظم نخل‌ها در جلودسته به سمت حسينيه قلعه حركت مي كنند و در آنجا عزاداري مي كنند و با چندين بار گرداندن در کوچه ‏ها و محله‏ ها با نداى يا محمد، يا فاطمه، يا على، يا حسن، و يا حسين، آن را با احترام بر زمين‏ مى ‏گذارند. و در روز عاشور عصر همه هيات به مزار شهدا و به زيارت اهل قبور مي روند و نخل ها را نيز مي برند و در روز يازده محرم صبح بعد از مراسم عزاداري طي مراسمي نخل را باز مي كنند.

           
    نخل‌آراها در حال تزئين آن با پارچه‌هاي سياه و رنگارنگ 
     
     
    نصب آينه بر روي نخل‌ها                  
     
        نخل آماده شده براي اجراي مراسم نخل‌گرداني

    ابزار و اشياء وابسته

         ابزار و اشياء به كار رفته در نخل عبارتند از چهارچوب اصلي نخل كه از چوب مي باشد كه بصورت سازه‌اي چوبي و سقفي شيرواني از چوب ساخته شده است و اشياء براي تزين آن شامل پارچه‌هاي رنگارنگ كه براي تزئين نماي خارجي نخل به كار برده مي شود آيينه‌هاي بزرگ به شكل محرابي كه براي تزيين جلو و عقب نخل بكار برده مي شود تمثال ائمه اطهار به ويژه امام حسين(ع) و حضرت ابوالفضل العباس(ع) كه در قديم مرسوم بوده و اينك بكار برده نمي شود. سرتوق‌هاي نخل كه در بالاي نخل استفاده مي شوند و ازجنس آهن هستند و نمادهاي به شكل شمشير كه كنار توق هاي آهني ديده مي شود.
     

    مکان هاي وابسته

    1. مساجد شهر بجستان
    2. تكيه حاج خداداد شهربجستان


    تاريخچه و قدمت

        تاريخچه اصلي و دقيق نخل مشخص نيست ولي از سنت‌هاي قديمي مي باشد كه شايد بعد از دوران صفويه كه مذهب شيعه بصورت رسمي اعلام شد و عزاداري امام حسين(ع) رونق گرفت اين سنت‌ها نيز احيا شد. ساختن تابوت هاي تمثيلي شهدا پيشنيه‌اي بسيار دور دارد. عموميت اين مراسم و شهرت نخل در سراسر ايران از ساير رسوم و نشانه‌ها بيشتر است و با توجه به مشاهدات و مطالعات مي توان گفت که در اغلب نقاط ايران مردم يا نخل دارند و يا آن را مي شناسند. حتي وسعت حضور و اجراي اين آيين، مرزهاي ايران را درنورديده و به وسعت جهان و فرهنگ مسلمانان شيعه برگزار مي شود. در بجستان نيز اين سنت قدمتي طولاني و تاريخي دارد شايد 200 سال و يا بيشتر اين آيين نخل بندان وجود داشته است و همه ساله در ايام عزاداري امام حسين(ع) باشور و شوقي بيشتر از سال گذشته اين كار انجام مي شده و از نسلي به نسل ديگر انتقال داده شده است.

       مراسم با شكوه نخل‌گرداني در بجستان


    جشن سده در جزین بجستان

         این آئین یکی از جشن‌های ایرانی است که در آغاز شامگاه دهم بهمن ماه یعنی آبان روز از بهمن ماه برگزار می‌شود. جشن «سَدَه» بزرگ‌‌ترین جشن آتش و یکی از کهن‌ترین آیین‌های شناخته شده در ایران باستان است. در این جشن در آغاز شامگاه دهم بهمن‌ ماه، همه مردمانِ سرزمین‌های ایرانی بر بلندای کوه‌ها و بام خانه‌ها، آتش‌هایی برمی‌افروخته و هنوز هم کم‌ و بیش بر می‌افروزند. مردمان نواحی مختلف در کنار شعله‌های آتش و با توجه به زبان و فرهنگ خود، سرودها و ترانه‌های گوناگونی را خوانده و آرزوی رفتن سرما و آمدن گرما را می‌کنند. همچنین در برخی نواحی، به جشن‌خوانی، بازی‌ها و نمایش‌های دسته‌جمعی نیز می‌پردازند.
         بعضی محققان نام سده را گرفته شده از صد می‌دانند. ابوریحان بیرونی می‌نویسد: «سده گویند یعنی صد و آن یادگار اردشیر بابکان است و در علت و سبب این جشن گفته‌اند که هرگاه روزها و شب‌ها را جداگانه بشمارند، میان آن و آخر سال عدد صد بدست می‌آید و برخی گویند علت این است که در این روز زادگان کیومرث- پدر نخستین- درست صدتن شدند و یکی از خود را بر همه پادشاه گردانیدند و برخی برآنند که در این روز فرزندان مشی و مشیانه به صد رسیدند و نیز آمده: “شمار فرزندان آدم ابوالبشر در این روز به صد رسید.”» نظر دیگر اینکه سده معروف، صدمین روز زمستان از گاه‌شماری میترایی است. در تقویم کهن ایرانیان مهرآیین زمستان ۱۵۰روزه و تابستان ۲۱۰روزه بوده‌است. از ابتدای زمستان (اول آبان ماه) تا ۱۰بهمن که جشن سده‌است صد روز، و از ۱۰بهمن تا نوروز و اول بهار ۵۰روز و ۵۰شب بوده‌است. و به علت اینکه از این روز به بعد انسان به آتش دست پیدا کرده‌است شب هم مانند روز روشن و گرم و زنده‌است شب‌ها هم شمرده می‌شوند. یکی دیگر از دلایل گرامی‌داشت این شب این است که ایرانیان دو ماه میانی زمستان را، همان دی و بهمن را، بسیار سخت و هنگام نیرومند گشتن اهریمن می‌دانستند و برای پایان یافتن این دوماه نیایش‌های ویژه‌ای برگزار می‌کردند. از شب چله که چله بزرگ نیز نامیده می‌شد و در آن مهر برای مبارزه با اهریمن دوباره زاده شده بود تا شب دهم بهمن ماه که جشن سده و چله کوچک نامیده می‌شد برابر ۴۰روز است. و به سبب اینکه آتش (مظهر گرما و نور و زندگی) در روز سده کشف شده بود و وسیله دیگری برای مبارزه با اهریمن و بنا بر آیین باعث روشنایی شب مانند روز شد از شب چله کوچک تا اول اسفند ۲۰روز و ۲۰شب (جمعا چهل شب و روز) است.

         یکی از نشانه‌های پیوند این دو پدیده مراسمی است که در بین عشایر سیرجان و بافت برگزار می‌شود: شب دهم بهمن آتش بزرگی بنام آتش جشن سده، با چهل شاخه از درختان هرس شده که نشان چهل روز “چله بزرگ” است در میدان ده برمی افروزند و می‌خوانند: سده سده دهقانی/ چهل کنده سوزانی/ هنوز گویی زمستانی و برخی گفته‌اند که این تسمیه به مناسبت صد روز پیش از به دست آمدن محصول و ارتفاع غلات است. مهرداد بهار در کتاب «پژوهشی در فرهنگ ایران» و برخی دیگر در کتاب یاد شده بالا، بر این باورند که سَدَه در زبان اوستایی به معنای برآمدن و طلوع کردن است و ارتباطی با عدد ۱۰۰ ندارد. عدد «سد» به شکل «صد» معرب شده‌است در حالیکه واژه «سده» به شکل «سذق» معرب شده‌است. اگر نخستین روز زمستان را (روز پس از شب یلدا) تولد دیگری برای خورشید یا مهر بدانیم، می‌توان آنرا هماهنگ با جشن گرفتن در دهمین و چهلمین روز تولد، آیین کهن و زنده ایرانی دانست. (در همه استان‌های کشور و سرزمین‌های ایرانی نشین، برگزاری مراسم جشن دهم و چهلم کودک دیده می‌شود) و این واژه “sada” (اسم مونث) که به معنی پیدایی و آشکار شدن است، در ایران باستان sadok و در فارسی میانه sadag بوده و واژه عربی سذق و نوسذق (معرب نوسده) از آن آمده‌است. روایت‌هایی که جشن سده را به صد روز گذشتن از زمستان و یا پنجاه شب و پنجاه روز مانده به نوروز تعبیر می‌کنند، همگی از ساخته‌های جدیدتر است و در متون قدیمی نیامده‌اند.

         از اسطوره‌های جشن سده تنها یکی به پیدایش آتش اشاره دارد. فردوسی می‌گوید: «هوشنگ پادشاه پیشدادی، که شیوه کشت و کار، کندن کاریز، کاشتن درخت … را به او نسبت می‌دهند، روزی در دامنه کوه ماری دید و سنگ برگرفت و به سوی مار انداخت و مار فرار کرد. اما از برخورد سنگ‌ها جرقه‌ای زد و آتش پدیدار شد.» هم در کتاب “ التفهیم” و هم “ آثارالباقیه ” ابوریحان، از پدید آمدن آتش سخنی نیست بلکه آنرا افروختن آتش بر بام ها می‌داند که به دستور فریدون انجام گرفت و در نوروزنامه آمده‌است که: «آفریدون همان روز که ضحاک بگرفت جشن سده برنهاد و مردمان که از جور و ستم ضحاک رسته بودند، پسندیدند و از جهت فال نیک، آن روز را جشن کردندی و هر سال تا به امروز، آیین آن پادشاهان نیک عهد را در ایران و دور آن به جای می‌آورند.»
         داستان پدیدآمدن آتش و بنیاد نهاندن جشن سده در شاهنامه بدین گونه آمده‌است که هوشنگ با چند تن از نزدیکان از کوه می‌گذشتند که مار سیاهی نمودار شد. هوشنگ سنگ بزرگی برداشت و به سوی آن رها کرد. سنگ به کوه برخورد کرد و آتش از برخورد سنگ‌ها برخاست. به گفته فردوسی:

     
    بر آمـد به سـنگ گران سنگ خـرد   هم آن و هم این سنگ گردید خرد
    فروغی پدیـد آمـد از هر دو ســنگ   دل سـنگ گشـت از فــروغ آذرنگ
    جـهـانـدار پـیــش جــهـان آفـریـــن   نیایش همی کرد و خوانـد آفـریـن
    که او را فروغـی چنیـــن هـدیه داد   همیـن آتـش آن گاه قبــله نــهــاد
    یکی جشن کرد آنشب و باده خورد   ســده نام آن جشــن فرخنده کرد
     
         داستان کشف آتش در زمان هوشنگ، هیچگاه باور ایرانیان نبوده و از ساخته‌های جدیدتر است. این فرضیه امروزه مورد توجه بیشتر شاهنامه‌شناسان قرار گرفته و از جمله در نسخه‌های تصحیح شده آقایان، استاد جلال خالقی مطلق و مصطفی جیحونی، داستان کشف آتش به دلایل بسیاری در زمره بیت‌های افزوده شده و الحاقی شاهنامه آورده شده‌است. از سویی از این داستان در هیچیک از متون تاریخی مقدم بر شاهنامه و گاه متاخر بر آن یاد نشده‌ است و همچنین می‌دانیم که کشف آتش بسیار کهن‌تر از عصر هوشنگ است که با توجه به اشاره‌های شاهنامه در باره چگونگی و دستاوردهای زندگی انسان در آن دوره (ساخت ابزار ریزسنگی، یکجانشینی، آغاز کشت‌ و زرع و اهلی کردن برخی حیوانات)، می‌بایست با دوره‌ای منطبق باشد که در باستان‌شناسی بنام «میان‌سنگی/مزولیت» (حدود ۱۵۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰سال پیش) خوانده می‌شود. و از سوی دیگر این بیت‌ها در برخی نسخه‌های متقدم شاهنامه و از جمله کهن‌ترین آن (دست‌نویس فلورانس) وجود ندارد.

         به نوشته مورخانی همچون بیرونی، بیهقی، گردیزی جشن سده یکی از سه جشن بزرگ ایرانیان است که در دوران اسلامی، تا اواخر دوران خوارزمشاهیان و حمله مغول دوام آورد و هم سلاطین و امیران و هم مردم عادی این جشن را به‌ پا می‌داشتند. مشهورترین و بزرگترین جشن سده در زمان مردآویج در سال ۳۲۳هجری در اصفهان برگزار شده‌است و چنان‌که در تاریخ بیهقی آمده‌است جشن سده دیگری که به یاد مردم مانده، جشنی است که در زمان سلطان مسعود غزنوی در سال ۴۳۰هجری برگزار شد. منبع به هر روی، ماندگاری سده در فرهنگ ایرانی بسیار مرهون اقوام گوناگون ایرانی است. کرمان، در هشتاد سال گذشته مهد برگزاری سده بوده‌است و همه ساله باشکوه‌ ترین جشن سده نیز در آن جا توسط همه مردم برگزار می‌شود. در سال‌های پس از انقلاب اسلامی، زرتشتیان این جشن را با روشهای تازه‌ای که سابقه تاریخی ندارد، برپا می‌کنند. روح‌الامینی، که خود کرمانی است، درباره برگزاری سده در کرمان می‌گوید: «کرمانی‌ها این جشن را باشکوه‌تر از مناظق دیگر برگزار می‌کنند. هنوزهم در کرمان رسم است که کشاورزان از خاکستر آتش بر زمین‌هاشان می‌پاشند، زیرا عقیده دارند که خاکستر آتش سده به زمین برکت می‌دهد.» او ادامه می‌دهد: «در گذشته‌های نه چندان دور این مراسم در پشت‌بام‌ها برگزار می‌شد. این جشن جمعی و همگانی است. هیچ گاه این مراسم پنهانی و در خفا انجام نمی‌شده و همواره با حضور تعداد زیادی از مردم در بیابان‌ها و دشت‌ها برپا می‌شده‌است. هنوز هم در کرمان در روز جشن سده، مدارس را تعطیل می‌کنند.»

          به رغم گذشت هزاران سال از برگزاری نخستین سده، امروزه تغییرات محسوسی در برگزاری این جشن به وجود نیامده‌است. دکتر روح‌الامینی که تغییرات آیین‌ها را در طول زمان پیگیری می‌کند، معتقد است این آیین آن قدر قوت داشته که موفق به حفظ خود شده و با اشاره به خاطره‌ای می‌گوید: «حتی در زمان جنگ ایران و عراق با آنکه از شکوه جشن سده کم شده بود، ولی باز هم مردم در روز دهم بهمن دور هم در بداق آباد کرمان (باغی که تا چند سال پیش معمولاً سده را در آن جشن می‌گرفتند) جمع می‌شدند. از آن جا که سده را آتش می‌زنند، به این جشن سده‌سوزی هم می‌گویند. روح‌الامینی از ماجرای سده‌سوزی کرمان در سال‌های دهه چهل شمسی روایت جالبی تعریف می‌کند: «نزدیک غروب دو موید، لاله به دست، با لباس سفید از باغچه بیرون آمده، زمزمه‌کنان به سده نزدیک می‌شوند و از سمت راست سه بار گرد آن می‌گردند. سپس این خرمن هیزم را با شعله لاله‌ها از چهار سو آتش می‌زنند. ساعت‌ها طول می‌کشد تا شعله‌ها و حرارت آتش فروکش کند و مردم، بویژه نوجوانان و جوانان بتوانند برای پریدن از روی آتش به بوته‌های پراکنده نزدیک شوند. در گذشته اسب‌سوارانی که منتظر فروکش کردن شعله‌ها بودند، زودتر از دیگران خود را به آب و آتش زده و هنرنمایی می‌کردند. کشاورزان می‌کوشیدند مقداری از خاکستر سده را بردارند و به نشانه پایان یافتن سرمای زمستان، گرما را به کشتزار خود ببرند. شرکت‌کنندگان کم کم به خانه برمی‌گشتند، ولی جوانانی که تا نیمه‌های شب پیرامون سده می‌ماندند، کم نبودند.» در این شب ستاره گرما به زمین می‌آید. این جشن به یاد آورنده اهمیت نور، آتش و انرژی است. نوری که از خداوند جداست و از خداوند جدا هم نیست. چنانکه از کتاب‌ها و اسناد تاریخی برمی‌آید جشن سده جنبه دینی نداشته و تمام داستان‌های مربوط به آن غیردینی است و بیشتر جشنی کهن و ملی به شمار می‌آید و وارث حقیقی جشن سده نه تنها ایرانیان و آریایی‌ها بلکه میراثی است که به بسیاری از کشورهای همسایه ایران نیز راه یافت.

         امروزه این جشن بین بسیاری از زرتشتیان ایران و خارج از ایران رواج گسترده دارد. صادق هدایت در سال‌های جوانی خود از جشن سده زرتشتیان کرمان دیدن و چنین گزارش می‌کند: «سده‌سوزی جشنی است که هنوز زرتشیتان کرمان به یادگار جمشید و آیین‌های ایران باستان می‌گیرند و برای این کار موقوفاتی در کرمان در نظر گرفته‌اند. پنجاه روز به نوروز خروارها بوته و هیزم درمنه در گبر محله باغچه بوداغ‌آباد گرد می‌آورند. جنب این باغچه خانه‌ای هست مسجد مانند و موبدان موبد از بزرگان شهر و حتا خارجی‌ها را دعوت شایانی می‌کنند. در این آیین نوشیدنی و شیرینی و میوه زیاد چیده می‌شود و اول غروب آفتاب دو نفر موبد دو لاله روشن می‌کنند و بوته‌ها را با آن آتش می‌زنند و سرود ویژه می‌خوانند هنگامی که آتش زبانه می‌کشد همهٔ میهمانان که بیش از چندین هزار نفر می‌شوند با فریادهای شادی دور آتش می‌گردند و این ترانه را می‌خوانند: سد به سده، سی به گله، پنجاه به نوروز، نوشیدنی می‌نوشند و میان هلهلهٔ شادی جشن تمام می‌شود».
         در بسیاری از نقاط مرکزی ایران مانند کرمان جشن سده یا سده سوزی در بین تمامی اقشار مردم کرمان از مسلمان (شیعه و سنی)، زرتشتی، مسیحی، یهودی و... به عنوان جشنی ملی رواج دارد. حکیم عمر خیام در کتاب نوروزنامه مینویسد: «هر سال تا به امروز جشن سده را پادشاهان نیک عهد در ایران و توران به جای می‌آورند، بعد از آن به امروز، زمان این جشن به دست فراموشی سپرده شد و فقط زرتشتیان که نگهبان سنن باستانی بوده و هستند این جشن باستانی را بر پا می‌داشتند.» هر چند نوشته شده‌است که مرد آویج زیاری به سال ۳۲۳هجری (صده دهم میلادی) این جشن را در اصفهان با شکوه برگزار کرد. همچنین در زمان غزنویان این جشن دوباره رونق گرفت و عنصری شاعر نامدار ایران در یکی از جشن‌های سده در برابر سلطان محمود قصیده‌ای درباره سده خواند که آغاز آن این است:

     
    سده جشن ملوک نامداراست   زافریدون و از جـم یادگار است
     
         در ایران باستان و در میان زرتشتیان ایران، این جشن نزدیک غروب آفتاب، باآتش افروزی آغاز می‌شود و امروز هم با همان سنت کوه‌هایی از بوته و خارو هیزم در بیرون شهر فراهم شده، در حالی که موبدان لاله به دست اوستا زمزمه می‌کنند، بوته‌ها را روشن کرده و مردمی که در آن جا جمع شده‌اند نماز آتش نیایش خوانده، این مراسم به وسیلهٔ انجمن زرتشتیان کرمان سده هاست که بیرون از شهر انجام شده و همه مردم زن و مرد، زرتشتی و مسلمان، کلیمی در آن جا گرد آمده و در شادی شرکت می‌کنند در تهران این جشن بیست و پنج سال است که با شکوه وسیله سازمان فروهر در باغ (کوشک) ورجاوند برگزار می‌شود. در شیراز پنج سال این جشن به همت همسرم پریچهر (همسر دکتر فرهنگ مهر) و با یاری زرتشتیان، آرتشیان و مردم شیراز، برابر کعبه زرتشت، نزدیک تخت جمشید برگزار می‌شود.
        جشن سده از کهن‌ترین آئین‌هایی است که از پیش از اسلام در میان مردم روستای جزین و تعدادی از مناطق دیگر شهرستان بجستان باقی مانده است. در حال حاضر این آئین در منطقه مزبور رواج دارد به طوری که دهم بهمن ماه ه رسال (50 روز مانده به عید باستانی نوروز و صد روز پیش از به دست آمدن محصول این جشن آئینی برگزار می‌گردد. در گذشته رسم بر این بود که مردم روستای جزین هیزم و چوب فراهم می‌آوردند و در جلو منازل خود و بیشتر خانه ارباب و خان‌ها آتش می‌افروختند اما امروزه علاوه بر معابر روستا، جوانان با کمک بزرگسالان بر روی تپه‌ها و ارتفاعات این مکان نیز در چندین نقطه آتش می افروزند و ازروی آن می پرند و می خوانند:
    سده سده پنجاه به نوروز/ صد به غله       زنای بی شوی/ چله بدرشو  (تمام شدن سرما و سختی)          زنای شوی‌دار/ به غم گرفتار  (شروع کارهای کشاورزی)
    در تمام مدت برپا بودن آتش سده، زیرآتش سیب زمینی و چغندر و یا شلغم می گذارند تا پس از پخته شدن دور هم تناول نمایند.


    اعتقادات و باورهای مردم جزین:

    • دخترانی که ازدواج نکرده اند نباید از روی آتش بپرند.
    • اشخاصی که عزادارند در جشن سده شرکت نمی کنند.
    • در پایان جشن همه برای یکدیگر آرزوی سلامتی می کنند و آرزو می نمایند تا سالی پربار و با برکت داشته باشند.
    • همچنین معتقدند خاکستر آتش را اگر باران بشوید سالی پر باران خواهند داشت.
    • در کنار آتش مراسم آشتی کنان و رفع کدورت ها نیز صورت می گیرد.
    • اشخاص متمول آتش بزرگ تری می افروزند.
     

    مکان هاي وابسته

    • معابر روستایی جزین
    • تپه ها و ارتفاعات اطراف روستا
     

     تاريخچه و قدمت (در صورت وجود اطلاعات كافي و مستند)

    1. جشن سده همواره جشنی ملی و برگرفته از شرایط اقلیمی و رویدادهای کیهانی بوده‌است.
    2.  در این روز فرزندان مشی و مشیانه به صد رسیدند و نیز آمده: “شمار فرزندان آدم ابوالبشردر این روز به صد رسید.
    3.  سده معروف، صدمین روز زمستان از گاه شماری میترایی است.
    4. از اسطوره‌های جشن سده تنها یکی به پیدایش آتش اشاره دارد و فردوسی در شاهنامه آن را به هوشنگ پادشاه پیشدادی نسبت داده است. یکی جشن کرد آنشـب و باده خورد/ سده نام آن جشن فرخنده کرد
    5. برخی ازصاحب نظران معتقدند سَدَه در زبان اوستایی به معنای برآمدن و طلوع کردن است.
    6. واژه “sada” در فارسی میانه به معنی پیدایی و آشکار شدن است، در ایران باستان sadok و در sadag بوده است.
    7. سده روزی است که ایزدمهر برای مبارزه با اهریمن دوباره زاده شد.
    8. این آتش را به زمان خروج مختار ثقفی نسبت می دهند.
      

     

شهرستان ها
ورود به پنل
تمامی حقوق این پورتال متعلق است به اداره کل میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری استان خراسان رضوی مجری پورتال : شرکت داده پردازی پویان ابتکار شرق